سلام وقت بخیر ، من یه برادر دارم که تحصیل کرده و کارمند هست. از بچگی یه خورده عصبی بود بزرگتر که شد تو سن ۱۸ سالگی میخواست زن بگیره، که مادرم بهش میگفت تو محصلی کار نداری و غیره، تا اینکه جایی برای استخدام رفت ولی استرس زیادی داشت که پذیرفته شه به همه شک داشت که زمان تحقیق زیر آبش رو نزنن. بالاخره استخدام شد ولی این بد گمان بودن و شک داشتن همراهش بود جوری که میگفت فعلان همکار شندیم پشت سرم حرف زده . در واقع توهمات خودش بود چون الانم به مادرم میگه ذهن من رو دزدیدی و شیطانی، به خواهرم میگه جادوگر، خلاصه میگه خواهرم جادوگره اون رو میفرستی دنبال من که جاسوسی کنه. نمیدونیم چیکار کنیم چند بار هم روانشناس رفتیم ولی گفتند خودش باید بیاد. خودش هم راضی نمیشه. ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام دختر بزرگ خانواده هستم 39سالمه و دو خواهر کوچیکتر از من ازدواج کردن ،،میخوام با قضیه مجردی خودم کنار بیام و قبول کنم که دیگه باید مجرد بمونم ،و با مجردی خودم نجنگم چون واقعا خسته شدم ،،میشه یه زندگی شاد داشته باشم و ذهنم خالی بشه از قضیه ازدواج و به معنای واقعی زندگی کنم؟ نمیخوام تسلیم حال بد و افکار منفی باشم میخوام شاد و پرانرژی ادامه بدم چکار کنم ؟؟راهی هست؟
من از بدنیا اومدن خودم ناراضی هستم و همیشه به بابا مامان به طور غیر مستقیم میگم که چرا منو بدنیا آوردین. نمیخوام بگین افسرده ام. اما در کل دنیا جای خوبی برای بودن نیست. چرا باید ما کسی رو بدنیا بیاریم بدون اینکه فک کنیم.چرا باید نسلی از من بیاد که فردا بهم بگه بابا چرا منو بدنیا آوردی.ما در قبال کسی که بدنیا میاد مسئولیم. نکنید این کارو، لااقل اول تضمین کنیم آینده شو بعد به فکر اومدنش باشیم. هرچند دنیا جای خوبی برای اومدن نیست...
آیا اگر خواستگاری از جهات زیادی متناسب باشد اما در معیار های خانم همیشه این بوده که همسرش اهل نماز و روزه باشد و با ایمان ولی آقا زمانی که این اولویت را بفهمد بگوید از این جهت خانم سخت نگیرد و نماز های آقا اغلب میخواند اما یکی در میان باشد و تنبلی کند ولی آقا می خواهد خانم از این جهت کوتاه بیاید ،در کل میخواهم بدانم اختلاف در اعتقادات تا این حد می تواند علت جواب رد به خواستگار باشد؟
خواستگاری که معیار های اصلی رو داره اما بعد از یکی دو ماه آشنایی هنوز حسی در من به وجود نیاورده رو چیکار کنم، ازش بدم نمیاد ولی آدم در مواجهه با بعضی از پسرا حسی درش به وجود میاد ولی الان این حسه نیست! از طرفی میترسم مورد مناسب دیگری برام پیش نیاد و سنم بالا بره و پشیمون بشم و از طرفی نگرانم اگر بعداز ازدواج هم این حسه به وجود نیاد چی کار کنم و این نگرانم میکنه... چی کار کنم؟